رابطه‌ هوش‌هیجانی با کارآفرینی سازمانی در کارکنان منطقة ویژه اقتصادی بندر امیرآباد

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

کارشناس انتظامی گارد بنادر و دریانوردی و منطقة ویژه اقتصادی امیرآباد

چکیده

مهم‌ترین
و حیاتی‌ترین دارایی هر سازمان، نیروی انسانی آن سازمان است. توانمندی نیروی انسانی،
مهم‌ترین عامل حیات و بقای سازمان می‌باشد. به عبارت دیگر، نیروی انسانی توانمند است
که سازمان توانمند را به وجود می‌آورد. هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطة بین هوش
هیجانی با کارآفرینی سازمانی است. روش این پژوهش از نوع توصیفی ـ همبستگی می‌باشد.
جامعة آماری این پژوهش کلیة کارکنان منطقة ویژة اقتصادی بندر امیرآباد به تعداد
231 نفر تشکیل بود که از این تعداد 144 نفر به عنوان نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان
به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه‌های استاندارد شرینگ
(1996)، کارآفرینی سازمانی نقابی و بهادری (1390) می‌باشد. به منظور تجزیه و تحلیل
داده­ها از آمار توصیفی شامل فراوانی، درصد فراوانی، جدول توزیع فراوانی، ترسیم نمودارها
و همچنین در توصیف ویژگی‌های پاسخ‌دهندگان به پرسشنامه و آمار استنباطی از ضریب همبستگی
پیرسون و رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده‏ها با استفاده از نرم‌افزار
SPSS19 انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داد بین هوش هیجانی
و ابعاد کارآفرینی شامل ریسک‌پذیری، نوآوری و پیشگامی رابطة معنادار وجود دارد. همچنین
بین توانمندسازی و ابعاد کارآفرینی شامل ریسک‌پذیری، نوآوری و پیشگامی رابطة معنادار
وجود دارد. نتیجة نهایی اینکه بین هوش هیجانی و کارآفرینی سازمانی رابطة معنادار وجود
دارد.

کلیدواژه‌ها

1- مقدمه

امروزه، دانشمندان به قدرت و نفوذ هیجان­های ذهنی انسان پی برده‌اند و در حال کشف و تبیین جایگاه و نقش هیجان‌ها و احساس­ها در فعالیت‌ها، رفتارها، حرکت‌ها و شخصیت انسان‌ها می‌باشند. در حوزة مطالعات در باب هوش نیز سیر مطالعات از هوش منطقی­ (که بر پایة شناخت استوار است) به سمت هوش عاطفی و هیجانی حرکت می­کند­ (مختاری‌پور، 1385). یکی از موضوعاتی که در سال‌های اخیر توجه بیشتر پژوهشگران را جلب کرده، هوش هیجانی است که نه تنها بر هوش شناختی ـ عقلانی بلکه بر موفقیت در کار و هدایت زندگی شخصی نیز تأثیری اساسی دارد. البته، به طور کلی هوش هیجانی یک موضوع جدید نیست، اما اثرگذاری آن بر فعالیت‌ها و عملکرد انسان به تازگی مورد علاقه پژوهشگران قرار گرفته است (فلاحی و رستمی، 1391). هوش هیجانی به توانایی فهم هیجانات فرد و سپس تعمیم آن به فهم هیجانات دیگران و رشد همدلی اشاره دارد (هامپسون، 2012).

عوامل زیادی در بهبود حالات روان‌شناختی مثبت تأثیر دارند. یکی از این عوامل هوش هیجانی است. در ابتدای پیدایش این سازه، روان‌شناسان بیشتر روی جنبه‌های شناختی همانند حافظه و حل مسئله تأکید می‌کردند. اما خیلی زود دریافتند که جنبه‌های غیرشناختی مانند عوامل عاطفی و اجتماعی نیز اهمیت زیادی دارند (کوته و مینرس، 2006). هوش هیجانی، اصطلاح فراگیری است که مجموعه گسترده‌ای از مهارت‌ها و خصوصیات فردی را دربر می‌گیرد و معمولاً به آن دسته از مهارت‌های درون‌فردی و بین‌فردی اطلاق می‌شود که فراتر از حوزه مشخصی از دانش‌های پیشین، چون بهره هوشی و مهارت‌های فنی یا حرفه‌ای است. هوش هیجانی از آخرین مباحث متخصصین در خصوص درک تمایز بین منطق و هیجان بوده و برخلاف مباحث اولیه، فکر و هیجان به عنوان موضوعاتی برای سازگاری و هوش­مندی تلقی شده است. هوش هیجانی به مطالعة قابلیت‌هایی مانند درک عواطف شخصی، همدلی با احساسات دیگران و اداره کردن عواطف خود و دیگران  می‌پردازد (سبحانی­نژاد و یوزباش، 1387). پیچیدگی و رقابت رو به رشد موجود در دنیای امروز که البته با تحولات سریع محیط بین‌الملل و گذر از جامعة صنعتی به جامعة اطلاعاتی و نیز تغییر اقتصاد ملی به اقتصاد جهانی همراه است، باعث شده است تا از کارآفرینی به عنوان موتور محرک توسعة اقتصادی یاد شود. زیرا آن می­تواند باعث رشد و توسعه اقتصادی کشورها، افزایش بهره­وری، ایجاد اشتغال و رفاه اجتماعی شود. کارآفرینی سازمانی یک نوع رفتار سازمانی است و این رفتار سازمانی تابعی از عوامل ساختاری، رفتاری و زمینه‌ای می­باشد، بنابراین، برای اینکه یک سازمان بتواند به هدف­های توسعه­ای خود دست یابد، باید به گونه­ای این متغیرها را جهت دهد که حامی رفتارهای کارآفرین در سازمان باشند (احمدپور و همکاران، 1383). امروزه کارآفرینی یکی از دغدغه­های اصلی بسیاری از مدیران سازمان­ها محسوب می­شود. استفاده از افکار و ایده­های نوآور کارکنان و کارآفرین می­تواند منشأ تحولات عظیمی درسازمان­ها و نیز به حرکت درآوردن چرخ­های توسعه اقتصادی کشور شود. از سوی دیگر، با نگاهی گذرا به  بسیاری از سازمان­های موفق  در خواهیم یافت که آنان برای برتری جستن در عرصة رقابت­های جهانی و کسب سهم عمده­ای از بازار کسب و کار، با بسط رفتار و فرهنگ کارآفرینی در تمام لایه­های سطوح سازمانی، اختصاص اعتبارات مالی، ایجاد انگیزه، برنامه­ریزی­ها و سیاست‌گذاری­ها، حمایت مدیران و ایجاد تیم­های کارآفرین در سازمان، موجب به وجود آوردن فرصت­های جدید تجاری و تحرک بیشتر در بازارهای جهانی شده‌اند. برای تبیین این مطالب، تحقیق حاضر در صدد است تا رابطة­ بین هوش هیجانی و کارآفرینی سازمانی را بررسی کند و در اختیار مدیران و کارکنان بندر امیر آباد و افراد مختلف جامعه قرار دهد.

1-1- بیان مسئله

امروزه در عصر رقابت، سازمان­ها برای ادامة‌ حیات باید به لحاظ نوآوری، ریسک‌پذیری و پیشگامی، هم در امور پرسنلی و منابع انسانی و هم در زمینة ساختار و فرآیندها توانایی خود را ارتقاء دهند. افزایش تمایل کارکنان سازمان‌ها به کارآفرینی، به جهت ایجاد دانش جدید و تبدیل آن به محصولات و خدمات جدید و به منظور رقابت در جهت کسب فرصت‌های بهره‌ور ضروری است. در واقع سازمان‌ها بدون داشتن افرادی که اندیشه‌ای کارآفرین داشته باشند رو به نابودی خواهند رفت. مسئله‌ای که در اینجا مطرح می‌شود بررسی عوامل تأثیرگذار بر گرایش کارکنان سازمان در باب کارآفرینی است. یکی از عواملی که موجب تقویت یا کاهش گرایش کارکنان به کارآفرینی می‌شود، هوش هیجانی است (هادی‌زاده و همکاران، 1384).

به نظر آنتونیک و هیسریچ کارآفرینی سازمانی اشاره به فرآیندی دارد که هدف آن در سازمان فقط به کسب و کار پرمخاطره مربوط نمی‌شود، بلکه گرایش‌ها و فعالیت‌های نوآورانه نظیر توسعة محصولات و خدمات جدید، تکنولوژی جدید، تکنیک‌های مدیریتی جدید، استراتژی‌ها و وضعیت رقابتی جدید را نیز شامل می‌شود (آنتونیک و هیستریچ، 2004). فرد کارآفرین کسی است که توانایی تشخیص و ارزیابی فرصت کسب و کار را دارد و می‌تواند منابع لازم را جمع‌آوری کند و از آنها بهره‌برداری نماید و عملیات مناسبی را برای رسیدن به موفقیت پی‌ریزی کند (ذبیحی و مقدسی، 1384). هورست به نقل از تراواجلیون و کراس می‌گوید هوش هیجانی حلقة مفقوده درک و فهم موفقیت کارآفرینانه است (کراس و تراواجلیون، 2003).

هوش هیجانی این­گونه تعریف می­شود «مجموعه­ای از توانایی‌ها، کفایت‌ها و مهارت‌های غیرشناختی که توانایی فرد را برای کسب موفقیت در مقابله با مقتضیات و فشارهای محیطی تحت تأثیر قرار می دهد». برخی از اندیشمندان با انجام  پژوهش‌هایی به منظور توسعة مدل مفهومی هوش هیجانی، به این نتیجه رسیدند که هوش هیجانی مجموعه‌ای از توانایی‌های درون‌فردی (هیجانی) و بین‌فردی (اجتماعی)، مهارت­ها و تسهیل‌کننده‌هایی است که رفتار مؤثر فرد را تعیین می کنند. امروزه هوش هیجانی به سرعت مورد توجه شرکت­ها و سازمان‌ها قرار گرفته است. دلیل این امر آن است که هوش هیجانی بیان­گر توانایی ادارة مطلوب خلق و خو و وضع روانی و کنترل تنش‌ها می‌باشد و عاملی است که به هنگام ناکامی در دستیابی به هدف در شخص انگیزه و امید می‌کند (سیدجوادین و حسین‌پور، 1386). در شرایطی که فشار کاری بر روی افراد سازمان بسیار بالاست، چگونگی روابط بین افراد و درک آنها از شرایط یکدیگر بسیار اهمیت می‌یابد و هر نوع سهل‌انگاری و اغماض در این زمینه می‌تواند منجر به کدورت بین افراد، کاهش انگیزه و در نهایت کاهش کارآفرینی آنها گردد. این امر به نوبه خود پیامدهای دیگری نظیر انصراف از کار و خروج از منطقة ویژه اقتصادی بندر امیرآباد و همچنین مشکلات روحی و روانی در پی خواهد داشت. بنابراین، مسئله اصلی این پژوهش پاسخ به این پرسش است که آیا بین هوش هیجانی و کارآفرینی سازمانی در کارکنان منطقه ویژة اقتصادی بندر امیرآباد رابطه وجود دارد؟

 1-2- اهمیت و ضرورت پژوهش

هیجان­ها بخش اعظمی از زندگی را دربر می­گیرند. حضور مستقیم و غیرمستقیم هیجان­ها را می­توان در استدلال و عقلانیت مشاهده کرد. بی­اعتنایی به هیجان­ها، عدم مدیریت آنها و مسامحه در بیان آنها می­تواند هزینه­های گزافی را درپی داشته باشد. پژوهش­های نوین مانند تحقیقات هورنبی وهمکاران، هادسون و سالوی نشان می‌دهد که فقدان هوش هیجانی می­تواند آثار مخربی را در زمینه­های فردی و اجتماعی ایجاد کند و برعکس، تحصیل و تقویت آن، زمینه‌ساز موفقیت­های بزرگ خواهد بود. آموزش هوش هیجانی می­تواند بستر مناسبی برای اعتلای فردی و اجتماعی در حوزه­های مختلف و متنوع فرهنگ فراهم آورد (مختاری‌پور، 1385). هوش هیجانی با شناخت فرد از خود و دیگران، ارتباط با دیگران، سازگاری و انطباق با محیط پیرامون که برای موفقیت در برآوردن خواست‌های اجتماعی لازم است، ارتباط دارد. تحقیقات نشان می‌دهد هوش هیجانی، عامل مهم، مؤثر و تعیین‌کننده‌ای در شاخص‌های زندگی واقعی مانند موفقیت در تحصیل، موفقیت در شغل و روابط بین شخصی و به طور کلی، در کنش‌وری سلامت می‌باشد (حسینیان و همکاران، 1390). هوش هیجانی در زندگی آثار بسیار زیادی دارد به طوری که این ظرفیت موجب انعطاف‌پذیری، توانایی حل مشکلات و مقابله مؤثر با استرس­ها و تکانه­ها  می‌شود. سطوح بالایی از این توانایی با نشاط، سلامتی، بهزیستی، عملکرد تحصیلی و شغلی خوب و سازگاری با تغییرات ارتباط دارد (کولتر و همکاران، 2007 به نقل از ماسکت و سورنسن، 2012). پر واضح است که در دنیای سازمانی، نیروی انسانی کارآمد، شاخص عمده برتری یک سازمان نسبت به سازمان‌های دیگر است. به طوری که وجود نیروهای انسانی توانمند و متعهد به سازمان ضمن کاهش غیبت، تأخیر و جابجایی، باعث افزایش چشمگیر عملکرد سازمان، نشاط روحی کارکنان، تجلی بهتر اهداف متعالی سازمان و نیز دستیابی به اهداف فردی خواهد شد (آبیل و ناستزایی، 2010).

بررسی روند زندگی اجتماعی انسان از آغاز پیدایش تاریخ تا کنون نشان می­دهد همواره عامل تغییر یا همان کار­آفرینی، نقش مهمی در پیشرفت جوامع داشته است. یکی از ویژگی­های بارز اقتصاد امروز، تغییرات سریع است و کشورهایی می­توانند از نظر اقتصادی قوی و موفق شوند که دارای کارآفرینان سازمانی نوآور و ریسک‌پذیر باشند در واقع می­توان گفت که کارآفرینی نماد نوآوری و موفقیت در امور تجاری است و کارآفرینان پیشگامانی هستند که با نظرات نوین خویش موجب تحولات اساسی در ساختار نظام اداری و افزایش کارایی و اثربخشی سازمان‌ها می‌شوند اگر سازمان‌ها نتوانند خود را با تحولات پرشتاب جهانی همگام سازند دچار ایستایی می‌شوند و بی‌شک درآینده حضور فعالی نخواهند داشت و سرانجام مضمحل می‌شوند. از این رو، لازم است سازمان‌ها، روش‌های نوین تولید را جایگزین روش­های سنتی کنند تا بتوانند به نیازهای بی‌انتهای مشتریان پاسخ گویند و از مزیت رقابتی سازمان خود در برابر سایر رقبا حمایت کنند تا همچنان در گردونه رقابت باقی بمانند. ازسوی دیگر، وجود مدیران کارآفرین و توسعه گرا موجب پرورش روحیة کارآفرینی و ایجاد محیط کارآفرینانه در سازمان­ها می­شود که می­توانند با ارائه چشم اندازی مناسب از آینده، هوشیارانه با چالش­های سازمانی مواجه شوند و با کسب سهم عمده­ای از بازارهای کسب و کار در بازارهای جهانی، کشور را به سوی پایداری و ثبات سوق دهند (احمدپور داریانی، 1383).

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، کارآفرینی به عنوان موتور محرک اقتصادی، نقش‌های بسیار متفاوتی در جامعه ایفا می‌کنند و منشأ بسیاری از تحولات و پیشرفت‌های بشری به شمار می‌آیند. کارآفرینان با بهره‌گیری از نیروهای مولدی که در خود برای حل خلاقانه مسئله سراغ دارند با ریسک‌پذیری و تحمل بالا، قادرند با زیرکی، ظرافت و سرعت هر چه تمام­تر، تهدیدها و تنگناهای محیطی را در جامعه به فرصت تبدیل کنند و در شرایط دشوار نظیر بیکاری بالا، کمبود ارز، تورم، و مانند اینها، فرصت­های جدیدی را کشف و از آنها به نفع خود و جامعه بهره‌برداری کنند (کری، 2007).

در واقع می‌توان گفت که کارآفرینی عاملی کلیدی و پلی بین نوآوری و توسعه اقتصادی می‌باشد و کارکنان متخصص و کارآمد نیز بازوان توانمند مدیران سازمان­ها به شمار می‌آیند که موجب غلبه بر شرایط نامطلوب محیط و رهایی سازمان از بن‌بست مشکلات و دستیابی به راه‌حل‌های جدید و ارتقا کیفیت تولید در رقابت‌های فشرده جهانی می‌شوند و از این طریق سازمان‌ها می‌توانند بخش‌های عمده‌ای از بازارهای جهانی را به تسخیر خویش درآورند. به طور خلاصه، اهمیت تحقیق حاضر در این است که مدیران و کارکنان منطقه ویژه اقتصادی بندر امیرآباد می­توانند از نتایج این تحقیق بهره گیرند و از وضعیت موجود در خصوص نوع هوش هیجانی، توانمندسازی و کارآفرینی سازمانی کارکنان آگاهی یابند و با برنامه­ریزی و استراتژی مناسب در راستای تحقق اهداف سازمانی و مرتفع کردن و به حداکثر رساندن توانمندی و کارآفرینی و خلاقیت کارکنان گام بردارند.

2- روش تحقیق

روش پژوهش حاضر از لحاظ نوع هدف، کاربردی است و از لحاظ نحوة گردآوری اطلاعات، توصیفی ـ همبستگی از شاخة مطالعات میدانی می­باشد. جامعة آماری، شامل کلیه کارکنان شاغل به تعداد 231 نفر می‌باشد، که در سال 1393 مشغول به کار در منطقة ویژة اقتصادی بندر امیرآباد بودند. تعداد نمونه بر پایة جدول کرجسی و مورگان، 144 نفر، بر ­اساس روش نمونه­گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات به دو شیوة کتابخانه‌ای و مطالعات میدانی انجام شد. در این پژوهش به منظور جمع‌آوری داده‌های مورد نیاز از پرسشنامه شرینگ (1996) در قالب مقیاس 5 گزینه‌ای لیکرت برای سنجش هوش هیجانی شامل مؤلفه‌های خودآگاهی، خودتنظیمی، خودانگیزی، همدلی و مهارت­های اجتماعی استفاده شد. در سؤالات (9، 10، 12، 14، 18، 20، 22، 28 و 33)، به گزینة همیشه (5 امتیاز)، اغلب اوقات (4 امتیاز)، گاهی اوقات (3 امتیاز)، به ندرت (2 امتیاز)، هیچ وقت (1 امتیاز) تعلق می‌گیرد. نمره‌گذاری سایر سؤالات معکوس می‌باشد. به علاوه، از پرسشنامه کارآفرینی سازمانی نقابی و بهادری (1390) شامل مؤلفه‌های ریسک‌پذیری، نوآوری و پیشگامی استفاده شد که برای هر مؤلفه شش سؤال طراحی شده و پاسخ‌ها بر اساس لیکرت درجه‌بندی شده‌اند.

در این پژوهش، برای توصیف داده‌ها از آمار توصیفی شامل فراوانی، درصد فراوانی، جدول توزیع فراوانی، ترسیم نمودارها و همچنین توصیف ویژگی­های پاسخ دهندگان به پرسشنامه استفاده شده است. در بخش آمار استنباطی برای تعیین نرمال بودن متغیرهای پژوهش، از آزمون کلموگروف – اسمیرنوف و برای آزمون فرضیه‌های پژوهش، از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده‏ها با استفاده از نرم افزار SPSS19 انجام شده است.

3- تجزیه و تحلیل داده­ها

در این پژوهش یک فرضیة اصلی و سه فرضیة فرعی مطرح و بررسی شد.

فرضیة اصلی: بین هوش هیجانی و کارآفرینی سازمانی در کارکنان منطقة ویژة اقتصادی بندر امیرآباد رابطة معنادار وجود دارد.

فرضیة فرعی اول: بین هوش هیجانی و ریسک‌پذیری در کارکنان منطقة ویژة اقتصادی بندر امیرآباد رابطة معنادار وجود دارد.

فرضیة فرعی دوم: بین هوش هیجانی و نوآوری در کارکنان منطقة ویژة اقتصادی بندر امیرآباد رابطة‌ معنادر وجود دارد.

فرضیة فرعی سوم: بین هوش هیجانی و پیشگامی در کارکنان منطقة ویژة اقتصادی بندر امیرآباد رابطة معنادار وجود دارد.

بررسی فرضیة اول:

0H: میان هوش هیجانی و ریسک‌پذیری ارتباط معنادار وجود ندارد.

1H: میان هوش هیجانی و ریسک‌پذیری ارتباط معنادار وجود دارد.

 

جدول (1): رابطه بین هوش هیجانی و ریسک‌پذیری

        شاخص آماری

متغیر

N

df

r  بحرانی

r محاسبه‌شده

Sig

سطح‌معناداری

هوش   هیجانی

144

142

208/0

319/0

0.000

ریسک‌پذیری

 

 

 

 

همان‌طور که در جدول (1) مشاهده ­می‌شود‏، با توجه به اینکه ­ضریب همبستگی محاسبه‌شده (319/0 = مr) در سطح اطمینان 99% (01/0 =α) و با درجة آزادی 142 =df، از ضریب همبستگی جدول بحرانی (208/0 =بr) بزرگ­تر است، H0 رد و H1 تأیید می‌شود. بنابراین، بین هوش هیجانی و ریسک‌پذیری در کارکنان منطقة ویژة اقتصادی بندر امیرآباد رابطه معنادار وجود دارد.

بررسی فرضیه دوم:

0H: بین هوش هیجانی و نوآوری ارتباط معنادار وجود ندارد.

1H: بین هوش هیجانی و نوآوری ارتباط معنادار وجود دارد.

جدول (2): رابطة بین هوش هیجانی و نوآوری

     شاخص آماری

متغیر                    

N

df

r    بحرانی

r محاسبه‌شده

 Sig سطح‌معناداری

هوش هیجانی

144

142

208/0

402/0

0.000

نوآوری

 

 

 

 

 

همان‌طور که در جدول (2) مشاهده ­می‌شود‏، با توجه به اینکه ­ضریب همبستگی محاسبه‌شده (402/0 =مr) در سطح اطمینان 99% (01/0 =α) و با درجة آزای 142= df، از ضریب همبستگی جدول بحرانی (208/0 =بr) بزرگ‌تر است، فرضیة H0 رد و فرضیة H1 تأیید می‌شود. بنابراین بین هوش هیجانی و نوآوری در کارکنان منطقة ویژة اقتصادی بندر امیرآباد رابطه معنادار وجود دارد.

بررسی فرضیه سوم:

 0H: میان هوش هیجانی و پیشگامی ارتباط معنادار وجود ندارد.

1H: میان هوش هیجانی و پیشگامی ارتباط معنادار وجود دارد.

 

جدول (3): رابطه بین هوش هیجانی و پیشگامی

     شاخص آماری

متغیر                   

N

df

r    بحرانی

r محاسبه‌شده

Sig   سطح‌معنادری

هوش هیجانی

144

142

208/0

293/0

0.000

پیشگامی

 

 

 

 

 

همان‌طور که در جدول (3) مشاهده ­می‌شود‏، با توجه به اینکه ­ضریب همبستگی محاسبه‌شده (293/0 =مr) در سطح اطمینان 99% (01/0 =α) و با درجة آزادی 142 =df، از ضریب همبستگی جدول بحرانی (208/0 =بr) بزرگ­تر است، فرضیة H0 رد و فرضیه H1 تأیید می‌شود. بنابراین بین هوش هیجانی و پیشگامی در کارکنان منطقة ­ویژة اقتصادی بندر امیرآباد رابطه معنادار وجود دارد.

4- نتیجه‌گیری 

در بررسی فرضیه اول پژوهش، روشن شد بین هوش هیجانی و ریسک‌پذیری در کارکنان منطقة ویژة اقتصادی بندر امیرآباد رابطة معنادار وجود دارد. هوش هیجانی به کارکنان کمک می‌کند تا با دریافت، ارزیابی و بیان دقیق هیجان‌ها، از احساس‌هایی که افکار را تسهیل می‌کنند آگاهی یابد و با برقراری توازن میان افکار و هیجان‌های خود، تصمیم گیری‌های عاقلانه و رفتاری مسئولانه داشته باشد. همچنین با تفکیک و نظارت بر احساس‌ها و هیجان‌های خود و دیگران از دانش عاطفی در جهت هدایت تفکر و ارتباط خود با دیگران استفاده کند. ریسک‌پذیری یکی از ابعاد کارآفرینی سازمانی است که به عنوان مهم‌ترین عامل توسعه کارآفرینی محسوب می‌شود.

در بررسی فرضیه دوم پژوهش، روشن شد بین هوش هیجانی و نوآوری در کارکنان منطقة ویژة اقتصادی بندر امیرآباد رابطة معنادار وجود دارد. کارآفرینى به عنوان راهبرد مناسب براى ارتقاى بهره‌ورى و توسعة سازمان تلقى مى‌شود و متفکران سازمان و مدیریت بر این باورند که کارآفرینى موجب ارتقاى بهره‌ورى در سطوح مختلف فردى، گروهى، سازمانى، ملى و بین‌المللى مى‌شود که این امر نیاز به بسترى مناسب در سازمان دارد. لذا در دنیاى در حال تحول امروز، کامیابى متعلق به جوامع و سازمان‌هایى است که بین منابع کمیاب و قابلیت‌هاى مدیریتى و کارآفرینى منابع انسانى و سازمانى خود رابطة معنادارى برقرار سازند. نوآوری در تولید محصول یا ارائه خدمات معنا می‌یابد. از این جهت، کارآفرینی سازمانی شامل تولید محصولات جدید، بهبود کیفیت محصول جاری و بکارگیری روش‌های جدید تولید محصول می‌باشد. اصولاً سازمان های بزرگ جهت ایجاد جو خلاقیت و افزایش روحیة کارآفرین در سازمان خود سعی می‌کنند به طرق مختلف کارکنان را طوری تحریک کنند که علاقه آنها نسبت به انجام فعالیت‌ها و رفتارهای کارآفرین افزایش یابد. هوش هیجانی به سبب افزایش توان همدلی، کارآفرینی سازمانی و عملکرد شغلی را بهبود می‌بخشد.

در بررسی فرضیه سوم پژوهش، روشن شد بین هوش هیجانی و پیشگامی در کارکنان منطقة ویژة اقتصادی بندر امیرآباد رابطة معنادار وجود دارد. ویژگی اصلی سازمان‌های کارآفرین این است که مجهز به قابلیت‌هایی هستند که ضمن ارتقای کارآمدی قادر به بهره‌گیری بهتر از فرصت‌های موجود و انطباق‌پذیری بیشتر با محیط پیرامون‌شان می‌باشند. اولین مرحله در مسیر موفقیت، شناخت خود، احساسات و عواطف خویش است. تا زمانی که کارکنان از خویشتن خویش آگاهی کامل نداشته باشند نمی‌توانند با مسائل به صورت درست و منطقی و با تمرکز کامل روبرو شوند. در چنین شرایطی احتمال تصمیم‌گیری اشتباه کارکنان افزایش می‌یابد. کارکنان، نه تنها بخشی از نیروی کلیدی برای حیات و بقای هر سازمان محسوب می‌شوند بلکه نقش تعیین‌کننده‌ای در فراهم‌سازی، طراحی و نگهداری محیط مساعد کاری برای سایر کارکنان دارند. نتیجه این تحقیق با نتیجة پژوهش پورکیانی و همکاران (1392)، مرعشیان و همکاران (1392)، مرعشیان و نادری (1392)، چین و همکاران (2012)، مت‌اُقلو و همکاران (2012)، گرینچیک و همکاران (2010)، لئونادیس و همکاران (2009) و هوارد (2004) همخوانی دارد.

پیشنهادات:

بر اساس نتایج حاصل از پژوهش یشنهاد می شود: (1) ریسک‌پذیری کارکنان برای خطر کردن در دستیابی به اهداف افزایش یاشد و (2) مدیران از ایده‌های نو و البته قابل‌اجرای کارکنان استقبال کنند و نسبت به پیشگام بودن کارکنان حساسیت نشان دهند و کارکنان نوآور و پیشگام را تشویق کنند.

  1. Abili, Kh., Nastezaie, N., (2010). Surveying the Relationship between Psychological Empowerment and Organizational Commitment in Nursing Staff. Tolooe Behdasht, 8(1, 2), 26-39.
  2. Antoncic B., Hisrich RD., (2004). Corporate entrepreneurship contingencies and organizational wealth creation. Journal Manage Dev, 23(5-6): 518-50.
  3. Carmeli A., (2003). The relationship between emotional intelligence and work attitudes, behavior and outcomes: an examination among senior managers. Journal Manage Psychol, 18(7-8): 788-813.
  4. Cross B., Travaglione A., (2003). The untold story: is the entrepreneur of the 21st century defined by emotional Intelligence? Into Journal Organ Analysis: 11(3): 221-8.
  5. Hadizade Moghadam A., Rahimi Philabadi F., (2005). Organizational entrepreneurship. 1 ed. Tehran: Janan Publications.
  6. Hampson, Kathy. (2012). The role of emotional intelligence in the criminal activity of young people involved with the leads youth offending service .university of Leeds, school of law.
  7. Howard, S., (2004). Developing Entrepreneurial Potential in Youth: The Effects of Entrepreneurial Education and Venture Creation. University of South Florida Repot, pp. 3-17.
دوره 3، شماره 4
اسفند 1396
صفحه 69-74
  • تاریخ دریافت: 14 اردیبهشت 1395
  • تاریخ پذیرش: 18 خرداد 1396