نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 کارشناسی ارشد فیزیک دریا، کارشناس مسئول منطقه ویژه اقتصادی، بندر امام خمینی(ره)
2 کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی، کارشناس منطقه ویژه اقتصادی، بندر امام خمینی(ره)
3 مدرس مدعو دانشگاه پیام نور، واحد نورآباد ممسنی
4 دانشجوی دکتری تخصصی مدیریت، دانشگاه پونا- هند
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل مرتبط با ایمنی، امنیت روانی و جسمی کارکنان بود. جامعه آماری تحقیق کلیه 180 نفر کارکنان عملیاتی منطقه ویژه اقتصادی بندر امام خمینی (ره) بودند. جهت تعیین حجم نمونه از جدول کرجسی و مورگان استفاده و تعداد 118 نفر به شیوه تصادفی ساده بهعنوان نمونه انتخاب شد. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه 60 سؤالی پنج عامل عمده شخصیت (1992) و پرسشنامه 21 سؤالی نگرش نسبت به رعایت موارد ایمنی بود. جهت تجزیهوتحلیل آماری دادهها در سطح توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد بین مسئولیتپذیری، جمعگرایی و برونگرایی با نگرش نسبت به رعایت موارد ایمنی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد اما بین مشکلات عاطفی و نگرش نسبت به رعایت موارد ایمنی رابطه معکوس و معناداری وجود دارد.
کلیدواژهها
1- مقدمه
هرساله در اثر حوادث محیطهای کاری هزاران نفر از کارکنان را فوت و بیش از میلیونها نفر ناقصالعضو میشوند. در محیطهای کاری، معمولاً بیشتر به افزایش کیفیت و کمیت کار توجه میشود و به تندرستی، ایمنی، رفاه و امنیت کارکنان کمتر اهمیت داده میشود. استفاده مطلوب از نیروی کار افراد وقتی امکانپذیر است که کارکنان از سلامت کامل برخوردار باشند. پیشگیری از حوادث هدف اصلی ارتقای ایمنی است. با یک نگاه واقعبینانه به نفس آفرینش بهخوبی درمییابیم خداوند متعال که صانع کل هستی است در هریک از مخلوقات خود ایمنی را از بدو تولد لحاظ کرده و برای حفاظت از مصنوعات خود اصول و قواعدی را در نظر گرفته است. توجه به رعایت اصول ایمنی و جلوگیری از حوادث و بیماریهای ناشی از کار در کارگاهها بایستی از اولویت بالایی در همه جوامع صنعتی و بهویژه در کشور درحالتوسعه ما برخوردار باشد. بنابراین حفظ و صیانت از نیروی انسانی و منابع مادی کشور و تأمین سلامت کارگران، کارآفرینان و کارفرمایان چه به لحاظ توجه به سرمایه انسانی و چه به لحاظ جلوگیری از اتلاف منابع مادی از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. مسئولیت عمده و اساسی تضمین رفاه، تندرستی و سلامت روان کارکنان، به عهده مدیران سازمان است.
در ایران نیز فصل چهارم قانون کار به مقوله حفاظت فنی و بهداشتکار اختصاص دارد. لذا به نظر میرسد به لحاظ مبانی قانونی هیچگونه کاستی وجود نداشته باشد اما درمجموع حوادث ناشی از کار در ایران در مقایسه با سایر کشورهای همطراز تا حدودی از افزایش غیرقابل قبولی برخوردار است، بهویژه آنکه برابر گزارشهای رسمی دستگاههای مسئول بیش از 90% حوادث ناشی از کار در اثر خطاهای انسانی رخ میدهد که از این رقم 70% به دلیل عدمرعایت اصول ایمنی توسط کارفرما و 20% مربوط به کارگران است (سلطانی، 1386).
هدف این مقاله بررسی وضعیت ایمنی کارکنان در محل انجام بهخصوص عوامل مرتبط با امنیت روانی و جسمی کارکنان است همچنین به دنبال شناسایی عواملی است که با امنیت روانی و جسمی کارکنان در محیط کار در ارتباط است.
1-1- طرح مسئله
ایجاد فضای سالم و ایمن کار مستلزم همکاری متقابل کارکنان و کارفرمایان است، زیرا بیشتر حوادث توسط افراد به وجود میآیند و تجهیزات نقش کمتری در آن دارند. تا زمانی که کارکنان از تجهیزات ایمنی که کارفرمایان تهیه میکنند از قبیل عینک و ماسک و ... استفاده نکنند حوادث قابلکنترل نخواهد بود. جلوگیری از حوادث و ایجاد محیطی سالم برای کارکنان از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف اصلی ما از بررسی حادثه، پیشگیری نه یافتن مقصر و ملامت کردن افراد است. برخی از حوادث، موجب بروز خسارات و آسیبهای انسانی، اجتماعی و صنعتی جدی میشوند که این امر از طریق کاهش راندمان کاری، تأثیر معناداری بر بهرهوری و تولید خواهد داشت و نکته مهمتر، اثرات سوء اجتماعی و بهتبع آن اثرات روانی حاصل بر روی نیروی کار است. کاهش آسیبها و حوادث شغلی، افزایش کارایى کارکنان، مدیران و زمامداران نهایتاً رشد و رونق اقتصادى و اجتماعى را به دنبال میآورد. اولین گام در جهت پیشگیری از حوادث کاری، بررسی علل وقوع آن و بررسی عملکرد سازمانها و نهادهای مرتبط است (نمازی و دیگران، 1385).
حوادث معمولاً نتیجه شرایط و یا عملیات نامطمئن و ناایمن است. شرایط ناایمن شامل استفاده از تجهیزات بد طراحیشده و غیر مجهز، محیط پرخطر، بهعنوان نمونه، لیز بودن زمین به دلیل ریختن آب یا ابزار و تجهیزات قدیمی و مستهلک است. عملیات نامطمئن و ناایمن از سوی کارکنان به دلیل استفاده نامناسب از ابزار و تجهیزات است. بسیاری از کارشناسان رسیدگی و بررسی حوادث معتقدند که اکثر حوادث درنتیجه خطای انسانها به وجود میآید. البته حوادثی هم به دلیل نقص ابزار و تجهیزات یا محیط کار ناایمن رخداده است، اما در بیشتر موارد به مزایای ایمنی ابزار و تجهیزات و محیط مطمئن از سوی کارکنان توجهی نشده است، یا توصیههای ایمنی و احتیاطهای لازم نادیده گرفته شده است.
فشار روانی یکی دیگر از دلایل ایجاد حوادث است. سه نوع محرکهای فشارزای اصلی وجود دارند که بر افراد اثر میگذارند: (1) محرکهای فشارزایی سازمانی که بهطور مستقیم ناشی از محیط کاری و ناشی از فعالیتهای شغلی است، (2) رخدادهای زندگی که سازمان در ایجاد آنها نقش ندارد، و (3) محرکهای فشارزای فردی مانند ویژگیهای شخصیتی خاص و منحصربهفرد که سبب میشوند افراد محیط خود را بهگونهای کاملاً متفاوت احساس کنند. فشارهای روانی شدید نتایج و آثار نامطلوبی در فرد و سازمان بهجای میگذارد و باعث کاهش کارایی در سازمان میشود و کارکنان با فشارهای روانی دارای نرخ بالاتر، دارای تأخیر، غیبت و ترک خدمت میباشند و کارایی آنها هم ازنظر کمی و هم ازنظر کیفی کاهش مییابد و تعداد حوادث و شکایات نیز افزایش خواهد یافت. سادهترین راه مقابله با فشارهای روانی جلوگیری از وقوع آنها است. برنامههای جلوگیری از فشارهای روانی دارای دو هدف اصلی است. هدف اول، برنامههای سازمانی بهمنظور ارتقاء و نگهداری بهداشت کنونی و آیندة کارکنان. برنامههای آموزشی نیز افراد را در مقابله با فشارهای روانی آماده میکند.
هدف دوم، برنامههای جلوگیری از فشار روانی، کاهش محرکهای فشارزای سازمانی موجود در مشاغل هستند. اداره و مدیریت فشار روانی مستلزم همکاری فعالانه کارکنان و سازمان است. شناسایی بهموقع و کنترل فشارهای روانی باعث افزایش کارایی، خلاقیت و رضایت خاطر کارکنان و بهینهسازی نیروی انسانی خواهد شد.
1-2- پیشینه تحقیق
تجهیزات معیوب، نحوه انبار کردن نادرست و محیط کاری نامناسب، اشتباهات کارگران از عوامل اصلی بروز حوادث است. این پیامدها اثر سوئی بر بهرهوری میگذارد. با بررسی حوادث، میتوان علل و نحوه به وقوع پیوستن آنها را شناخت. همچنین با استفاده از اطلاعات جمعآوریشده در بررسی حوادث، میتوان از بروز رخدادهای مشابه و یا حوادث خطرناکتر پیشگیری به عمل آورد (نمازی و دیگران، 1385).
شکر کن و همکاران (1386)، به بررسی متغیرهای شخصیتی، شناختی و سازمانی بهعنوان پیشبینهای حادثهدیدگی در کارکنان یک شرکت در اهواز پرداختند و دریافتند که از روی ویژگیهای شخصیتی، شناختی و سازمانی و زیستی ـ جسمانی میتوان احتمال حادثهدیدگی در کارکنان صف را پیشبینی کرد. راندمو و هال (2003)، در پژوهشی که باهدف تعیین نگرشهای مدیران نسبت به ایمنی شغلی و پیشگیری حوادث انجام دادند، با استفاده از یک نمونه 210 نفری به این نتیجه دست یافتند که نگرش مثبت به ایمنی کاری عامل مهمی برای مقاصد رفتاری و همچنین رفتار مدیران است. هنینگ و همکاران[1] (2009)، در تحقیقی با عنوان تأثیر تفاوتهای فردی بر نگرشهای ایمنی سازمانی که با استفاده از نمونه 190 نفری انجام دادند نتیجه گرفتند که سازگاری و وظیفهشناسی ارتباط معناداری با ابعاد ایمنی کاری دارند. پاستلدویت[2]و همکاران (2009)، طی تحقیقی با عنوان اعتدال در مسئولیتپذیری و توانایی شناختی بهعنوان پیشبینیکنندة رفتارهای ایمن به این نتیجه رسیدند که توانایی شناختی پایین اما با مسئولیتپذیری بالا، پیشبینیکنندۀ مجربی برای رفتارهای ایمن افراد است. ویلیامز[3] (2008) در پژوهشی با عنوان "درگیری کارکنان" به این نتیجه رسید که اولین گام در افزایش درگیری کارکنان در زمینۀ ایمنی، استخدام کارکنان مسئولیتپذیر و باوجدان کاری است، کسانی که نگران ایمنی هستند. شویبل، سور سون، بال و سورسون[4](2006) در پژوهشی که انجام دادند میان وجدانی بودن، هیجان خواهی، خصومت و پرخاشگری با ابعاد مختلف رفتارهای مخاطرهآمیز رانندگی به ترتیب رابطه منفی، مثبت را گزارش دادند. کلارک و رابرتسون[5] (2005)، در یک پژوهش فراتحلیل، تأثیر رویکردهای گرایشی، نگرشی و ادراکی را با حوادث و آسیبهای شغلی موردبررسی قرار دادند. ماحصل این فراتحلیل نشان داد دو بعد از ویژگیهای شخصیتی (دلپذیربودن و روانرنجوری) با ضرایب اصلاحشده 44/. و 30/. متغیرهای پیشبینیکنندة مؤثری برای حوادث شغلی میباشند. والیس و ودنوویچ[6] (2003) طی پژوهشی که در میان کارگران مشاغل تولیدی انجام دادند دریافتند بین مسئولیتپذیری با رفتارهای ناایمن و حوادث شغلی همبستگی منفی معنادار وجود دارد. سلر[7]و همکاران (2001) در پژوهشی بین نرخ حوادث مرتبط با کار و حتی حوادثی که کارگران مقصر شناختهنشده بودند با ویژگی وجدانی بودن همبستگی منفی معنادار را گزارش کردند. سون، ون املزورت، بالتمن و کانت[8] (2002) اثرات ناشی از خستگی و ارتباط آن را با حوادث شغلی در میان 7051 کارگر از 45 شرکت مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که حتی بعد از کنترل آماری سن، جنس، سواد، سیگاری بودن، نوبتکاری و نوع شرکت، بازهم میان خستگی و سوانح شغلی رابطه وجود دارد. همچنین، برخی دیگر از پژوهشگران رابطۀ نوبتکاری چرخشی کارگران و خوابآلودگی آنها با نرخ حوادث شغلی را تأیید کردند. وزن تودهای بدن یک متغیر فیزیکی است که رابطۀ آن با حوادث شغلی بارها بررسیشده و نتایج نسبتاً متفاوتی نیز گزارش شده است. ملامید، کریستال بنه، گوفر و ریباک[9] (1996) و جوونوویک، میلان، کزونوویک و استوجیک[10] (2005) در پژوهشهای مشابه، روابط مثبت معناداری میان وزن تودههای بدن و میزان حوادث شغلی گزارش دادند، اما ، پژوهش گوچارد[11]و همکاران (2006) نشان داد که ارتباطی میان وزن تودههای بدن با بروز حوادث شغلی وجود ندارد. پژوهشهای فراوانی وجود دارند که نشان میدهد استرسهای شغلی ازجمله عوامل نیرومند پیشبینیکنندة حوادث شغلی بهحساب میآیند. بهعنوانمثال، نوریس، متیوس و ریاد[12](2000) و دابسون، براون، بال، پاورز و مک فادن[13] (1999) رابطۀ میان حادثهدیدگی و سطح استرس کارکنان را تأیید کردند. نتایج مطالعۀ جیکی و سالمین[14] (2006) داد که خشنودی شغلی بهواسطۀ اثری که بر اسناد علیه کارگران میگذارد میتواند نرخ حوادث را پیشبینی کند. کارگران ناخشنود بیشتر از همکاران خوشحال تمایل داشتند تا از اسناددهی بیرونی برای تبیین علل حوادث استفاده کنند. لیائو، آروی، باتلر و ناتینگ[15] (2001) رابطه مثبتی میان درونگرایی با فراوانی صدمات شغلی در میان کارگران آتشنشانی گزارش دادند. این پژوهشگران در تبیین این یافتۀ نسبتاً متناقض اظهار داشتند احتمالاً افرادی که کمتر در تعاملات بین فردی مشارکت میکنند هنگامیکه در موقعیتهای شغلی مجبور به تعامل با دیگران میشوند احساس ناایمنی و نامطلوبی به آنها دست میدهد. آرتور و گرازیانو[16] (1996)، در پژوهشی بین کارکنان یک شرکت تولیدی، رابطۀ مثبت معناداری را بین میزان رعایت موارد ایمنی و ویژگیهای شخصیتی (بعد مسئولیتپذیری) گزارش دادند.
2- روش تحقیق
روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری (حدود 180نفر)، شامل تمامی کارکنان عملیاتی منطقه ویژه اقتصادی بندر امام خمینی (ره) میباشد که بر اساس جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان (1970)، تعداد 116 پرسشنامه بهصورت نمونهگیری تصادفی ساده (با استفاده از شماره پرسنلی افراد در کارگزینی سازمان) توزیع شد. در این میان تعداد 110 نفر پرسشنامهها را بهصورت کامل تکمیل کردند. بنابراین، نمونه پژوهش متشکل از 110 نفر بود. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محققساخته با اسناد به مقیاس 60 سؤالی شخصیت کاستا و مک کرا (1992) و مقیاس نگرش نسبت به رعایت موارد ایمنی استفادهشده است. پرسش اصلی این مقاله یافتن عوامل مرتبط با ایمنی کارکنان در محل کار است.
3- تجزیهوتحلیل دادههای تحقیق
فرضیه اول: بین مسئولیتپذیری و نگرش نسبت به ایمنی رابطه وجود دارد.
جدول (1): ضریب همبستگی بین مسئولیتپذیری و نگرش نسبت به ایمنی
نگرش نسبت به ایمنی |
|||
ضریب همبستگی |
r |
p |
n |
مسئولیتپذیری |
546/. |
000/. |
110 |
براساس جدول (1)، فرض آماری در سطح معناداری پژوهش رد میشود و فرض تحقیق مبنی بر وجود رابطه بین مسئولیتپذیری و نگرش نسبت به ایمنی تائید میگردد و میزان ضریب همبستگی در سطح معناداری ) 05/0≥(p و ) 546/0=(r معنادار بوده بنابراین بین مسئولیتپذیری و نگرش نسبت به ایمنی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
فرضیه دوم: بین جمعگرایی و نگرش نسبت به ایمنی رابطه وجود دارد.
جدول(2): ضریب همبستگی بین جمعگرایی و نگرش نسبت به ایمنی
نگرش نسبت به ایمنی |
|||
ضریب همبستگی |
r |
p |
n |
جمعگرایی |
504/. |
000/. |
110 |
نتایج جدول (2) نشان میدهد که فرض آماری در سطح معناداری پژوهش رد شد و فرض تحقیق مبنی بر وجود رابطه بین جمعگرایی و نگرش نسبت به ایمنی تائید گردید و میزان ضریب همبستگی در سطح معناداری) 05/0≥ (p و ) 504/0=(r معنادار بوده بنابراین بین جمعگرایی و نگرش نسبت به ایمنی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
فرضیه سوم: بین برونگرایی و نگرش نسبت به ایمنی رابطه وجود دارد.
جدول (3): ضریب همبستگی بین برونگرایی و نگرش نسبت به ایمنی
نگرش نسبت به ایمنی |
|||
ضریب همبستگی |
r |
p |
n |
برونگرایی |
468/. |
000/. |
108 |
نتایج جدول (3) نشان میدهد که فرض آماری در سطح معناداری پژوهش رد شده و فرض تحقیق مبنی بر وجود رابطه بین برونگرایی و نگرش نسبت به ایمنی تائید گردید و میزان ضریب همبستگی در سطح معناداری) 05/0≥ (p و ) 468/0= (r معنادار بوده بنابراین بین برونگرایی و نگرش نسبت به ایمنی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
فرضیه چهارم: بین مشکلات عاطفی و نگرش نسبت به ایمنی رابطه وجود دارد.
جدول (4): ضریب همبستگی بین مشکلات عاطفی و نگرش نسبت به ایمنی
نگرش نسبت به ایمنی |
|||
ضریب همبستگی |
r |
p |
n |
مشکلات عاطفی |
32/.- |
000/. |
108 |
نتایج جدول (4) نشان میدهد که فرض آماری در سطح معناداری پژوهش رد شده و فرض تحقیق مبنی بر وجود رابطه بین مشکلات عاطفی و نگرش نسبت به ایمنی تائید گردید و میزان ضریب همبستگی در سطح معناداری) 05/0≥(p و ) 32/0- = (r معنادار بوده بنابراین بین مشکلات عاطفی و نگرش نسبت به ایمنی رابطه معکوس و معناداری وجود دارد.
بررسی تأثیر همزمان مسئولیتپذیری، جمعگرایی، برونگرایی و مشکلات عاطفی بر نگرش نسبت به ایمنی نشان میدهد که این مؤلفهها 39% از تغییرات در ایمنی کارکنان را تبیین مینمایند. بر اساس ضرایب رضایت از مؤلفه مسئولیتپذیری قویترین پیشبینیکنندة نگرش نسبت به ایمنی است.
جدول (5): معادله رگرسیون تأثیر همزمان مسئولیتپذیری، جمعگرایی، برونگرایی و مشکلات عاطفی بر نگرش نسبت به ایمنی
نام متغیر |
R |
R2 |
B |
|
t |
سطح معناداری |
مسئولیتپذیری |
58/0 |
39/0 |
9/. |
36/. |
4/5 |
001/. |
جمعگرایی |
34/. |
2/. |
3/2 |
02/. |
||
برونگرایی |
4/. |
17/. |
03/2 |
04/. |
||
مشکلات عاطفی |
04/.- |
15/.- |
34/2- |
02/. |
4- نتیجهگیری
نتایج تحقیقات شویبل، سورسون، بال و ریزو (2006)، والیس و ودنوویچ (2003)، سلر و نلسون (2001)، آرتور و گرازیانو (1996) که بین رعایت موارد ایمنی و مسئولیتپذیری (باوجدان بودن) رابطه معناداری به دست آورده بودند، با نتایج این تحقیق همسو است. وجود ویژگی مسئولیتپذیری در فردی که بر احساس کفایت، منظم بودن، وظیفهشناسی و پشتکار تأکید میورزد، احساس مثبتی نسبت به رعایت هنجارهای سازمانی و ارزشهای پذیرفتهشدة جمعی به وجود میآورد و در فرد این انگیزه را ایجاد میکند که باپشتکار اصول ایمنی پیشنهادشده در سازمان را رعایت کند. از سوی دیگر، برونگرایی با حس جمعگرایی و هیجانهای مثبت با بُعد عاطفی نگرش نسبت به رعایت موارد ایمنی رابطه معنادار نشان داده است. با توجه به اینکه حس جمعگرایی با پذیرش هنجارها و ارزشهای جمع امکانپذیر است و رعایت آنچه در جمع آسایش و امنیت گروه را حاصل میکند، لذا تبیین این یافته تحقیق بر اساس این فرض امکانپذیر است. فردی که دارای ویژگی مسئولیتپذیری و جمعگرایی است نهتنها در قبال امکانات و تجهیزات سازمان بلکه در مقابل سلامتی و رفاه همکاران خود نیز احساس مسئولیت میکند و تمام تلاش خود را در این مسیر انجام میدهد. لذا نتایج این تحقیق نیز با تأکید بر این امر و در راستای پژوهشهای قبلی عنوان میکند که مسئولیتپذیری ارتباط بسیار نزدیکی با اقدام به رعایت موارد ایمنی دارد و لذا توسعه و بهبود این ویژگی افراد در سازمان، میتواند به توسعه فرهنگ رعایت موارد ایمنی و استفاده از تجهیزات و امکانات ایمنی کمک شایانی نماید.
سلامت روان کارکنان در سازمان، نکته مهمی است که باید بدان توجه نمود؛ زیرا افرادی که دچار افسردگی، اضطراب و یا تکانشگری باشند، بهواسطه مشکلات عاطفی خود توجه و تمرکز چندانی نسبت به موارد ایمنی ندارند و این مسئله بر استفاده از تجهیزات و امکانات و رفتارهای ایمنی در سازمان تأثیر نامطلوب گذاشته و آنها را مستعد مخاطره و حادثهپذیری میکند. لذا این تحقیق نیز همراستا باتحقیقات پیشین، بر این نکته تأکید میکند که مشکلات عاطفی بر نگرش نسبت به رفتارهای ایمنی و استفاده از تجهیزات و امکانات ایمنی تأثیر نامطلوبی میگذارد. نتایج تحقیق حاضر با بخشی از یافتههای هنینگ و همکاران (2009)، هانسن (1989)، کلارک و رابرتسون (2005) همسو است.
[1]. Henning et al
[2]. Postlethwaite
[3]. Williams
[4]. Schwebel, Severson, Ball & Rizzo
[5]. Clarke & Robertson
[6] .Wallace & Vodanovich
[7]. Cellar
[8]. Swaen, Van Amelsvoort, Bultmann,& Kant
[9]. Melamed, Kristal-Boneh, Gofer &Ribak
[10]. Jovanovic′, Milan, Kezunovic′, &tojic
[11] .Gauchard
[12]. Norris, Matthews, & Riad
[13]. Dobson, Brown, Ball, Powers, &McFadden
[14]. Gyekye, & Salminen
[15]. Liao, Arvey, Butler, & Nutting
[16]. Arthur & Graziano